خیلی وقته قیدشو زدم گورشو گم کرد
همیشه کتک کاری داشت باهام سره چیزای الکی
حتی یه بار با لگد زد سره دلم نفسم قطع شد چند ثانیه قشنگ مرگو به چشم دیدم
از اون به بعدم چند باری کتک کاری داشت
ولی از وقتی که عقد کردم عین سگ از شوهرم میترسه دیگه پاشو از زندگیم کشید کنار
یه بارم شوهرم خفتش داد سره یه ابرو ریزی خیلی ازش میترسه