زمانی که ترکم کردی با وجود علاقه ای که هنوز از تودر اعماق قلبم داشتم به فکر انتقام افتادم.
روز و شب به این فکر بودم که به تو بفهمانم هیچ کس بهتر از من برایت پیدا نمی شود
می خواستم دوست داشتنم را به تو ثابت کنم ولایق نبودنت را به رخ بکشم.
می خواستم تمام این حس ها را با انتقام جویی به تو بفهمانم.
چند ماهی گذشت اما انگار انتقام گرفتن بی فایده بود ،
توبیشتر از من فاصله می گرفتی وکمتر مرا در خاطرت مرور میکردی
تا اینکه از زبان زنی عاشق ، جمله ای عجیب شنیدم که به امتحانش می ارزید،
معجزه ای به پا کرد بی تفاوتی !
اکنون برگشته ای و روزهایت رابا یادم سپری می کنی
اما نازنینم مدت هاست که دیر کرده ای و من به نبودن ات عادت کرده ام و این من دیگر نیازی به تو ندارد!