2777
2789

اول اینو بگم ک این اقا اصلأ اهل پول جمع کردن نیست و پولاشو همش خرج خانوادش میکنه واسه همین منم سر هرچی ازش پول میگیرم میذارم کنار حالا فردا کلاس بارداری دارم رایگانه ولی میخام ب شوهرم بگم ی تومن میشه اما دلم نمیاد امروز مینی واش خرید برام هرشب برام معجون یا خوراکی میخره خلاصه ی کوچولو خاسته هام زیاد شده امشبم گفت فردا میخام برم بار بزنم خیلی پول لازمم حالا من موندم بهش بگم ک پول بده واسه کلاس یا نه دلم میسوزه براش اما از طرفی میبینم خانوادش خیلی دارن بهمون خسارت وارد میکنن مثلأ دیشب داداشش ی طرف ماشبنمونو مالیده خواهرش هی پول قرض بگیره باباهم ب اسم شریک شده واقعأ شریک زندگیمون 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خب پول جمع کن بعد برای زندگیت خرج کن

زندگی هردوتونه دیگه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز