من و اون فامیلیم
البته فامیل دور و رفت و آمد زیادی نداریم
من ی ماه پیش با یه پیج فیک خودمو معرفی کردم و بهش اعتراف کردم ک دوسش دارم سه ساله ولی بهش نگفتم
گفت که نه و من یکی دیگه رو دوست دارم ( اینو الکی بهونه آورد ک من ولش کنم چون فک میکرد میخوام سرکارش بزارم😂)
چند شب پیش دوباره خودش پیام داد تو واقعا فلانی(اسممو گفت)هستی؟ من گفتم آره گف اگه همونی عکستو بده تا باورم شه بعد پرسید و
گفت چرا عاشقمی؟ من ک هیچی ندارم
گفتم تو خودت واسم مهمی و عاشقی دلیل نمیخواد
گفت تو ک سنی نداری این حسا زودگذره بهش گفتم اگ زودگذر بود سه سال طول نمیکشید (۱۸سالمه عزیزان🙂)
راجب سن و سالمون صحبت کردیم یه ویسم فرستاد صداشو تا حالا نشنیده بودم🥲🥺
بعد گفت عکستو بفرس میخوام ببینمت (چون رفت و آمد کم داریم کم میبینم همدیگه رو)
یه عکس تار فرستادم گفت درست بفرست دیگه من ندادم
بعدش یکم دیگه صحبت کردیم ولی اون تکلیفمو مشخص نکرد ک منو میخواد یا نه
میگفت الان هدفت ازدواج گفتم اول بشناسمش بعد ازدواج گفت چرا به مادرت نگفتی گفتم ب مادرم چی بگم اخه دیگه یکم صحبت کردیم اخرش
گفت چنتا عکس واضح از خودت بده
گفتم عکسم ب چه دردت میخوره یدونه فرستادم دیگه گفت کو اون که تار بود ، گفت میخوام ببینم
ولی من نفرستادم بهش گفتم ندارم دیگه بعدش چتمون به پایان رسید
به نظرتون چرا چنتا عکس میخواس؟ منی ک یدونه عکس فرستادم واسش
امید داشته باشم که جواب مثبت بده ب نظرتون؟