فهمید دیشب 🤦🏼♀️😅ب‌گفته ی کاربرا اخر شب گفتم بریم بیرون دور بزنیم بعد چراغای پارکینگ خاموش بود گفتم خدایا مرسی ک نزاشتی لو برم دیقااا همون لحظه سربازنگهبانه ساختمانمون اومد چراغ پارکینگو روشن کرد سلام علیک.. محمد بعد دودیقه چشمش افتاد ب ماشین بقران چشاش مث وَزَغ گرد شد😂فهمید من بودم گف‌یجای سالم واسه این ماشین نزاشتی ... راس میگه چن وقت پیشم آینه بغلو مالوندم برد باز درستش کرد 🤦🏼♀️امروز‌مرخصی گرف الان تعمیرگاهه😅تقصیر خودشه دیروز گفتم باهام بیا دوتایی بریم گف نهههه خستم خودت برو سوییچو دودستی تقدیم کرد تو دلم گفتم امروز روزه یه دسته گله دیقااا درست از اب در‌اومد حرفم😅🤦🏼♀️
اره بخدا گفتم شاید بریم بیرون اخر شب بعد برگشتنی فرداش چیزی شد بگه دست خودمم بودع ماشین...ما اپارتمانی هستیم نگهبان دارع حیاط ساختمون دقیقا واسه اینکه خدا خاست منم لو بده اَد نگهبان ۱۲ شب اومد چراغ پارکینگو واسمون روشن کرد ک ماشینم ببریم بیرون وااای شوهرم بعدش چشمش ب‌ماشین افتاد کاااارد میزدی خونش در نمیومد اخه ماشینو تازه رنگ و روغن بهش داده بود و یه سری تجهیزات اسپرت براش گزاشته بود 😅نه فقط گف این ماشین یجای سالم براش نزاشتی خداروشکر سکته اینا نکرد توقع داشتم تشنج کنه اخه چن روز قبلشم آینه بغلو مالونده بودم شکست رفت درستش کرد امروزم رف تعمیرگاه باز گندکاری منو درست کرد گفت درستش کردم باز فردا برو برین توش😂اخرش این ماشینو ب چوخ میدم🤦🏼♀️
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز