اره خیلییی اندازه پدر خودم دوسش داشتم
خیلی بهم محبت کرده بود و هوامو داشت هرگز کاراش یادم نمیره،
شاغل بودم من ، یه مدت کمر درد گرفتم دکتر گفت سرپا زیاد نمون پدرشوهرم گفت دیگه سر کار نرو حقوقت رو خودم میدم و واقعا هم هر ماه برام میریخت به حسابم ، و بعدش هم مادرشوهرم همچنان برام میریزه ، هر مناسبتی میشد برام طلا میگرفتن، محبتایی برام کرده که حد نداشته، اینقدر دوسش داشتم که قبل فوتش بیمارستان بستری شد حدود یک ماه و ای سی یو بود، کل یک ماه رو من ساعت ۷ صبح میرفتم بیمارستان و ۱۱ شب میومدم خونه ،
البته بگم چون دختر نداشتن به منو جاریم خیلییی خیلییی محبت میکردن