چه ربطی داره
منم همین بودم دوست پسرم اصلا نبود صبح میرفت دانشگاه بعدش میرفت سرکار شب خسته و کوفته میرسید خونه مامانش لیست خرید میداد میرفت خرید میکرد اخر شب انلاین میشد وسط چت بیهوش میشد
منم بیکار بودم همش منتظر بودم اون آنلاین شه هی وقت تلف میکردم
تا اینکه یه شب از بیخوابی اینستای قدیمیمو لاگین کردم بعده چهارسال
یهو دیدم اوووووووو همه دوستای دبیرستانم یه چیزی شدن یکیشون آرایشگاه زده یکی دیگه رفته چهارتا دستگاه لیزر خریده کلینیک زده اون یکی مزون لباس داره یکی دیگه رفته ایتالیا اون یکی مدرس زبان شده اصن پشمام ریخت
از همون شب به خودم قول دادم انقدر سر خودمو گرم کنم که مثل اون وقت نداشته باشم گوشیمو چک کنم
و همینم شد
شروع کردم برا کنکور خوندم هم زمان کلاس زبانم میرفتم
و الان یه دانشجوی دانشگاه شریف بدبختم که امتحاناش نزدیکه داره سکته میکنه از استرس😂😂😂 ولی به هیچ عنوان حاضر نیستم به اون روزای تاریک و بیکاریم برگردم فشار کاری از فشار بیکاری خیلی بهتره
همه چیز از اون شب جادویی شروع شد