میدونی بزرگترین حس عذاب وجدانم پسرمه که در کنار من داره میسوزه و در جریان مشکلات ماهست میخوام تغییر کنم اما نمیتونم
ما ورشکست شدیم و بدهکارا زنگ میزنن اجاره خونه و اقساط دوسه ماهه پرداخت نشده
حتی پول یه کفش ندارم
رفتم بعد مدتها خونه خالم دیدن کفش ندارم از مغازشون ب زور بهم کفش دادن و من از این حس ترحم بی زارم.
مادر شوهرش راجب زندگی ما به همه میگه متنفرم که همه میدونن ما توچ وضعیت بدی هستیم
الان که فهمیدن چه کار کردن؟حتی مثل قبل ارتباط نمیگیرن از کدومش بگم؟؟؟متولد ۷۷ هرکسی میبینم میگه از شوهرت بزرگتری
چاقی بر اثر پرخوری عصبی
رژیم بی تاثیر
بی کاری شوهرم
بدهکاری
مدتیه یه میوه نتونستم بگیرم پسرم در یخچالو باز میکنه میگه گشنمه امروز چندتا دونه شوید بوده برداشته خورده
بس تخم مرغ پختم حالم از بوش به هم میخوره
فریزرم مدتهاست خرابه
نمیدونم کی هستی که من دارم براش تایپ میکنم فقط دوس دارم بگم و خالی شم خستممممم خسته دوست دارم اینو داد بزنم تا صدام بهت برسه خستم بغض داره گلومو پاره میکنه