با دوستش حدود یکماه حرف میزدیم به خدا همش از نامزدم بود اون میگفت اره این خیانت میکنه فلان کار میکنه که رابطه ی ما رو خراب کنه جمعه بهم گفت یه چیزایی هست باید حضوری بهت بکم در مورد نامزدته همش هم پشتش حرف میزد چرت پرت من خر ساده نفهمیدم که این قصدش یه چیز دیگه ست اخه ده ساله باهم بودن گفت این هنوز با اکسش قراره ببینتش این که گفت طاقت نیاوردم رفت زنگ زدم به نامزدم گفتم تو بب شرفی فلان اونم فهمید رفیقش اماره داده ولی نفهميد رفتم بیرون مم بلاک کرد گفت مگه نگفتم با اون حرف نزن منم زنگ زدم به دوستش گفتم بیا قضیه رو جمع کن ولی نگو که بیرون بودیم این اشغالم گفت بیا مثلا فلان کار بکنیم رابطه اینا نگم اینو فهمیدم خودم پیش دستی کردم بهش گفتم
لایک نکن جون اقدس الویه /تیکر اتمام دوازدهمه کاربری ۱۴۰۱ تعلیقی ۳ بار هر کی دیدی نوشته کاربری دست دو نفره❌️ بدون نوشته دست دو شخصیتم هست ✅️ یا اگه نوشته دست چند نفره❌️منظورش اینه لطفا به دروغ هایی که میبافم گیر ندید ✅️
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
بعد نامزدم همونجا اومد تو اکانت من مثل چی پریدن بهم فحش فحش کاری رابطه دهدسالشون تموم شد اینا خیلی صمیمی بودن حرفای بدی زدن اون پسره هم گفت این دختره فلانه خرابه ولی بخدا من رفتم در موردش اطلاعات بگیرم قصد بدی نداشتم
ولی دوستش میخواست رابطه ی مارو بهم بزنه هدفش فقط اون مسائل بود فقط فقط من چقدر ساده خررررم خر به تمام معنا چه جوری نفهمیدم فکر کردم چون دوستشه خودش نامزد داره میخواد کمکم کنه قصد بد نداره