نوعی سکوت وجود دارد، برای زمانیکه شما به موضوع تسلط دارید ولی گویندهای نادان با ژستی دانشمندگونه پر حرفی میکند! و شما سخنگفتن را بی فایده میبینی! به ویژه که در هر سخن گفتن خطرخودنمایی، خودبرتربینی، فخرفروشی و اظهار فضل وجود دارد!فلذا به سر تکان دادنی بسنده میکنی و این روشِ شخصیتهای رشدیافته میباشد.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یعنی من شنیدم ک پدرمادرش معتاد بودن بچه رو گذاشتن دم ی مسجد و رفته بودن ی پسر خیلی خوشگل بود بعد پرستارش شیفتی عوض میشدم ی پرستارش وحشی بود یکی دیگ مهربون..بچه چون مادرش معتاد بود نیاز ب مرفین داشت
بچه خیلی گریه میکرد من دختر خودمم حالش خیلی خوب نبود ولی باید حال رفتم تو اتاق همین نوزاد ب هم تختیش گفتم وقتی بچه اذیت کرد ی فیلم بگیر بده من من برم بهزیستی شکایتش بکنم اولش قبول کرد اما بعدش نمیدونم ترسید گفت من نمیگیرم
اینجا خوندم .جاری استارتر بچش بدنیا اومده بعدیکی دوماه داده مادرصوهر نگهش داشته تا الان ک دوسالش بود .بعد ک میرفتن خونه مادرشوهر یکم باهاش بازی میکردن و اخر مهمونی هم باز بدون بچه برمیگشتن خونه .چند روز از ذهنم بیرون نمیره ب چه دلیل و چرا
محکم میزد تو کمرش .. رو پاش میزاشتش محکم پاشو میکوبید ب زمین دیدی آروغ میگیرن این حالتی و خیلی اذیتای دیگ ک من نبودم چون تو اتاق کناریم بود ولی ی مادر اونجا بود اینقدر روحیش خراب شده بود