خیلی حالم بده، حرکاتشو میبینم افسرده میشم دلم میخاد بمیرم حس میکنم با روحیاتم بازی میکنه
مثلا یک روز باهام خوبه محبت میکنه منم ادمیم که سریع یکی بهم خوبی کنه اگه قاتل بابامم باشه با خوبی کردنش تمام بدیاش از یادم میره
اون روز که خوبی میکنه حالم خوبه میگم دیگه هیچ غمی ندارم
روز بعدش میبینی حالش از من و زندگی بهم میخوزه
امروز میگفت خیلی بی عرضم هیچ کاری ازم بز نمیاد
در صورتی که من کار میکردم شاغل بودم خودش خونه نشینم کرد گفت زن نباید کار کنه
حتی بهم خر بی عرضه گفت حالم خیلی بده
حس میکنم دو شخصیتیه یا نه چرا یروز به چشمش عالی میام یه روز بی دست و پا؟