یکسال پیش بهم ت جاوز شد

چی بگم والا ولی کاش بود همچین چیزی 

واقعا یکی مثل این شخص گناه دارن بخاطر ندانم کاری یه بیشعور اینطوری بشن

ببین عقلانیش اینه با همین آقا ازدواج کنی...والا با کسی دیگه بخوای ازدواج کنی مطمین باش اولا قبول نمیکنن واگر قبول کنه بعدها تا تقی به توقی بخوره میزنه توسرت..... الان این کثافت اومده خواستگاری یا فقط این کار رو کرده تا بتونه تا آخر باهات همینجوری باشه وکلا نتونی ازدواج‌کنی؟ به نظر من قصدش ازدواج باهات نیس...

اره واقعا 

یعنی الان اوکی بدی مثلا میاد خواستگاری؟ 

ببین حتی اگه ترمیم هم بشه بازم قابل تشخیصه...اینایی که میگن واسه بعضیا مهم نیس اینا احتمالا یا مردا رو نمیشناسن یا تو ایران نیستن...برای همه مردها مهمه...ببین راهی جز ازدواج باهاش نداری شرمنده رک میگم...اما اگه با کسی دیگه ازدواج کنی و بعدا بفهمه یا زندگی رو برات جهنم میکنه یا طلاقت میده یا خیلی خوب باشه باهات تا اخر عمر سرده و ذره ذره اب میشی...متاسفانه راه عقلانی همینه

اگه مثلا گفت پاشو بریم گواهی سلامت بگیر چی...اونجا بگی نه اولا هم اون فرد شک میکنه هم همه خانواده ت میفهمن...اگرم بری واسه معاینه که خب دکتر میفهمه وبهشون میگه...همش ریسکه

ولی اگه با اون فرد ازدواج کنی اون ادم نمیاد بگه چرا چون ابروی خودش میره...اقوامتون هم هست که دیگه کلا نمیاد بگه...ولی خب نمیگم راه حل خوبیه اما لااقل ابروت حفظ میشه

دوستم یه صحبت کوچیک میکنم بعد تصمیم با خودت

به هزاران دختر تجاوز شده یعنی هیچکدوم ازدواج نکردن ....همه نشستن توخونه.... من نمیدونم برای چیزی که تو مقصر نیستی چرا میخای خودتو محکوم کنی و جواب پس بدی برای گذشته هرکس به خودش ربط داره. مامانم همیشه میگه گذشته دیگرون رو خاک نزنید حتی آدم های مطمئن زندگیتون  چون حتما چند تا کرم توش هست......... تودرس اول رو گرفتی هیچوقت به هیچکس اعتماد نکن....هیچوقت فکرش میکردی همچین کاری سرت بیاره..اون بالاخره جواب رفتارش رو میده کارما باید یقش رو بگیره...

و اما تو ...مگه دنیا به آخر رسیده......اگه محصلی برو درس بخون تا به یه جایی برسی...اگر هم بیکاری برو یه حرفه یاد بگیر اینقدر تلاش کن تا بهترین باشی....بعد که پس انداز داشتی میتونی بری یه دکتر خوب تا ترمیم کنی ...بذار این آدم دنبالت راه بیفته ..برای به دست آوردن تو زمین و زمان رو به هم بدوزه....اگر می‌ترسی جایی حرف بزنه دیوار حاشا بلنده......مبادا از ترس آبرو بخای ازدواج کنی که خودتو و آینده ات رو نابود کنی....فقط به خودت بگو من اولین نفر نیستم که مورد تجاوز قرار گرفتم و آخرین نفرم نیستم...بقیه زود ازدواج کردند مسلما نع....بعضی‌ها شهامت داشتند رفتند شکایت کردند همون موقع که دیگه فایده نداره یکسال گذشته....بعضی ها رفتند مشاوره سعی کردند مثل یه خاطره بد بهش نگاه کنند وگذشتند وزندگی عادیشون رو ادامه دادند...بعضی ها  فقط دنبال ازدواج کردند و یه جور ماست مالیش کردن که کسی نفهمه ..بعضی ها نخواستن هیچکدوم از این کارها رو انجام بدن بلند شدند دست گذاشتن رو زانو  شروع کردن دنبال موفقیت ...اینقدر موفق شدند که اگه این اتفاق رو برای کسی تعریف کنه انگار داره درباره یه خاطره بی ارزش میگه....وصبر میکنه به وقتش آدمش بیاد جلو برای ازدواج.... 

متاسفانه ترمیم هم کنی بازم با یه معاینه مشخص میشه...و میگن قبلا پاره شده و ترمیم شده...شرایطت سخته اما بهتره عاقلانه تصمیم بگیری واحساس رو بذاری کنار...پای آبروی خودت و خانواده ت وسطه...هنوزم این چیزا برای خیلی از افراد که چه عرض کنم همه افراد یه جورایی مهمه

نمیدونم گلم من چیزی نشنیدم

از چی میترسی معاینه ک نمیبرنت خونریزیم نکنه طبیعیع برا من خونریزی نداشت

احتماله...اگه مثلا مادر خواستگار آینده ش گفت بریم گواهی سلامت بگیر چی؟ اونوقت بیا بگه نه! ...هم مامان خودش نمیگه چرا نمیای؟ اونجا چی میتونه بگه...بابا اینقدر قضیه رو ساده والکی جلوه ندید...خودتونم میدونید هنوز این قضیه برای مردها خیلی مهمه...