2777
2789

بچه ها پارسال من ی خواستگار داشتم از خودم ۲ سال کوچکیتر بود من قبول نمیکردم 

معرف انقدر پیله کرد با مامان پسره ک گفتم بیاین 

ولی نظرم عوض نسد ردش کردم 


دو ماهی گذشت تو خیابون دیدمش مهرش ب دلم اوفتاد ب معرف گفتبم بیاین قبول میکنم مامان پسره گف نمیرم 

منم گعتم ب درک 

دوباره تو خیابون دیدمش دلم لرزید هر چی معرف بهش میگ این دختره خوبه زنه لج کرده میگ نمیرم خواستگاریش 

بعد از چن ماه هفته پیش گفته مبخایم یه جا بریم خواستگاری اگ نشد میرم خواستگاری همین دختره ((ینی من))

از شانس من رفتن خواستگازی یه نفر خانواده داماد پسند کردن منتظرن خانواده دختره جواب بدن 

🥺🥺

دیشب خابم نبرد هیشکی ب دلم نمی شینه اینم ک دوسش داشتم اینجوری شد 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

روز خواستگاری همه با بهترین تیپ و قیافه و اخلاق میان که به دلت نبود توی خیابون مگه چطوری بود که دلت ...

خیلی معمولی و سر ب زیر 

رفته ی جا دیگ خاستگاری منتظر جوابن دیگ باید منتظر خبر نامزدیش باشم 🤒🤕

اگه قسمتت باشه خودش درست میشه ،بهش فکر نکن

ن من شانس ندارم

تا حالا نزدیک سه چار مورد بوده 

هر کی منو دوس داشت یا من اونو مادرش نذاشت 

پسرداییم پسر خالم دایی دوستم پسر همسایه مون 

خیلی دلم گرفته 😔

خود کرده را تدبیر نیست😐مگه قیافه اشو ندیده بودی که بعدا نظرت عوض شد؟

چرا ولی اینقدر شرایطم سخت بود خیلی تو فاز ازدواج نبودم 

هر کیو میخاستم مامانش نزاشت انگار سرنوشتمه😔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792