چجوری بهشون بفهمونم از من توقع نداشته باشن

من دوبار جابجایی داشتم منظورم اسباب کشی هست، هیچ کدوم از خانواده شوهرم نیومدن کمک فقط دوتا از برادراش اومدن برا وسایل سنگین که خدا خیرشون بده،که شوهر منم تو جابجایی خونه هاشون کمک میکنه، البته اینم بگم از خانما کمک نخواستم خودم،اونام نیومدن،ازشون توقعی نداشتم و نیومدن حالا اونا از من توقع کمک تو جابجایی دارن خب وقتی ازتون کمک نگرفتم شمام نباید از من توقع کمک داشته باشین،مادرشوهرم تگ حرفاش انگار بمن کنایه میزنه که برم کمک شون،خونه من میان هیچ کاری نمیکنن و همه کارا به عهده خودمه البته ناراضی هم نیستم منم خونه شون کمک میکنم ولی نه زیا ولی میبینم ازم توقع کار بیشتری دارن و من زورم میاد،تاحالا به چندین طرق مختلف دیدم که میخوان بمن یه کاری رو تحمیل کنن منم آدم بی خیری نیستم کمک میکنم ولی دلم نمیخواد وقتی کسی خونه م کمکی بهم نمیکنه خونه شون بمن کار بدن انجام بدم، اونم درصورتیکه دوتا دختر تو اون خونه هست،کمک مادرشون ولی من خودمم و خودم بچه هم دارم که باید بهش برسم و کارای مهمونیم رو به تنهایی انجام بدم شما بگین چجوری بهشون بفهمونم وقتی تو خونه م دست به سیاه و سفید نمیزنن نباید از من توقع کار داشته باشن، وقتی تو اسباب کشی ازشون کمک نگرفتم اونام نباید از من توقع داشته باشن،واقعا زورم میگیره و بابت این مساله خیلی عصبانیم