اولین تصورم مادرشوهر بود.
تو دوران آشنایی یه مادر شوهر نمونه بود که همه فامیلیم حسرتشو داشتن و تعریفشو میکردن.مریض بودم با کلی آبمیوه و میوه جلو در خونه بود.یادمه یه بار با سر رفتم تو شیشه دانشگاه نمیدونی چی کرد بسکی زنگ زد حال میپرسید.
بد که عقد کردیم و رفتم سر خونم شد شمر الانم که کونشو کرده و محل نمیده بهمون