من هیج کاارم این وسط
الان چون بخاطر عمل شوهرم اومدیم خونه خواهرشوهر
م با خانواده شوهرم اومدیم
بعد دیشب زن عموی شوهرم زنگ زد احوالپرسی شوهرم
با مادرشوهرم حرف زد فکر کردم منو میخواد با من حرف بزنه احوال شوهرمو بپرسه گفت بده دخترت از خواهرشوهر و مادرشوهرم احوال شوهرمو پرسید منم این وسط کاره ایی نیستم
جالبه قبلام عمل کرد هیچکسی از فامیلای شوهرم بمن زنگ نمیزدن ب مادرشوهرم زنگ میزدن.
چ جور بهشون بفهمونم
چه شوهر در شوهری شد 😂
وقتی زنگ میزنن میخوان با خواهرشوهرم حرف بزنن با من حرف نمیزنن میخوان احوال خواهرشوهرمو بپرسن اما من نه
بعدا گله کن بگو زن عمو یه سراغی از فلانی نگرفتی خیلی دلخوریم ازتون ،انتظار نداشتیم
خب معلومه از اونو میپرسن چه گیرای الکی میدی دختر
بعدا هم تو بهشون زنگ نزن برای احوال پرسی کسی نمیتونه گلایه کنه
توام متقابل باش مریض شدن از مادرشوهرت بپرس گف زنگ بزن گف ن دگ اونا مریضی همسر من از شما جویا شدن
دو روز اومدی خونه مادرشوهر ببین قد تاپیک زدی از اون بنده خدا یک کم صبر و حوصلت بیشتر کن دختر واسه هرمسعله پیش پا افتاده ای که آدم اینقد فکر و خیال نمیکنه اونا عادی ان یکم رو خودت کار کن
چیکار کنم اخه
الانم نشستن برا خودشون یواش در گوش هم حرف میزنن
شوهرم برا عمل رفته مادرشوهرم ک خودشو همیشه نگرانش نشون میده حتی ی زنگم بهش نزد
به همه رفیقاش زنگ زد ب شوهرم نزد
الکیم وقتی فقط خودمونیم خودشو نگرانش نشون میده
عمل شوهرت چیه شاید پیش پا افتاده اس گلم.خب نگرانی که نباید بیس چهار ساعته باشه به هر حال اون مادره به حسش شک نکن من فکر می کنم شما خیلی کم پیش اومده بیای خونه مادر شوهرت واسه اینه همه رفتارش واست عجیبه حالا چند روز تحمل کن باهمین نی نی سایت سرگرم باش تا میری خونه خودت
