اوایل که پسر دومم به دنیا اومده بود، همش شوهرم بهم گیر میداد دعوا وبحث راه مینداخت. منم تو خلوتم گریه میکردم که نمیبینه چقدر درگیر بچم، از یه طرف شیرش از یه طرف لباساش، گریه هاش، مریضیاش، از یه طرف پسر اولم کلاس اول بود تکالیف و درساش، کارای خونه. اینا همه رو میبینه بجای تشکر باهام بحث میکنه سر چیزای الکی. آحه قبلش خیلی زندگی عاشقانه و رمانتیکی داشتیم
یه روز داشتیم عادی حرف میزدیم، نمیدونم چی شدیهو گفت تو که کلا منو گذاشتی کنار... فهمیدم همه بدخلقیاش بخاطر همینه. درسته ما هم وقت نداریم، اما در حدی که بفهمن با اومدن بچه اونا جاشون تو قلبمون هنوز هست باید براشون وقت گذاشت
مردا از یه بچه هم بچه ترن
بعد دیگه خداروشکر برگشتیم به روال قبلی، شوهرمم تو کارا و نگهداری بچه کمک میکنه