منم مثل خودت بودم عزیزم ،عذاب وجدان برای چی؟مگه مشکلات بارداری دست ماست؟استرس نگیر عزیزم ،میگذره ان شاالله بسلامت فرشته کوچولوت رو بغلت میگیری ،منم کم استرس نکشیدم الان بچمو میبینم زمین تا آسمون فرق کرده از بدو تولد تا الان که سه ماه و نیمه ش هست ،نگران نباش گلم ،به من که گفتن تشنج میکنی بچه رو سعی میکنم نجات بدم ولی اگه الان سزارین اورژانسی نشی هم خودت هم بچت رو از دست میدیم ،از شوهرم پرسیده بودن الویت با کی باشه ،همسرت یا بچت ،فکرشو کن وضعیتم چقدر وخیم بود .....امیدت به خدا باشه آبجی ،من تا هفته ۳۳ رو بگذرونم از دوتا بازو فلج بودم از بس آمپول میزدم برای غلظت خونم ،میرفتم سونو رو شکمم میچرخوند و مرتب می‌گفت رشد نکرده کوچیکه ،چه استرسی کشیدم ولی همش گذشت شکر خدا ،توام توکل کن به خدا
دورت بگردم ،ان شاالله سختی هات تموم بشن و بسلامت نی نیت رو بغلت بگیری ،به موقع بیاد بغلت و با هر بار خندیدنش دنیاست بهشت بشه .
باور کن سختی ها ارزششو داره ،همین الان از بیخوابی بیهوشم ولی فردا صبح با خنده ی بچم دوباره انرژی میگیرم ،به امید خدا این دوران رو بسلامت بگذرونی ،خدا توی ثانیه ثانیه ها پشت و پناهت باشه
مگه چه قده؟؟ از الان فهمیدن؟
دختر منم به دنیا اومد کوچولو بود ریز بود بعد خوب شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز