یکبار دیگه
کسی به من مراجعه کرد و از زندگیشو یکسری مشکلاتش مینالید و میگفت قبلا توی بحث دعا و این داستانا بوده که ضربه شدیدی خورده و میخاد توبه کنه
من به داستانایی که تعریف میکرد ذره ای اعتقاد نداشتم ولی محض دلسوزی درخواست دادم یک دعا مثل دعای خودم براشون بیارن که اگه واقعا اتفاق بدی هم اطرافشون هست دفع بشه
غافل از اینکه این آدم نه تنها نمیخاست توبه کنه که کاملا در خدمت این داستانه و با برنامه و این داستانا میخاست حس حمایت منو جلب کنه و منم بیره توی این ورطه که اینو بعده ها فهمیدم
خلاصه این بزرگواری که قرار بود دعا رو تهیه کنه و بفرسته یه کانالی داشت به محض اینکه کار دعا رو تموم میکرد توی اون کانال اعلام میکرد
شبی که قرار بود دعا برای این شخص نوشته بشه من خوابیده بودم توی اتاق
نزدیکهای صبح من توی خواب اون شخص رو دیدم و بهم گفت میخای موکل امو صدااا کننننم (این جمله اش کش اومد) و من در لحظه خودمو از بیرون جسمم از سه کنج اناق میدیدم که میخام بیدار شم ولی قدرتشو ندارم و انگار روح از بدن من داره خارج میشه...کاملا بیرون بدن خودمو اتاق رو میدیدم ولی هیچ قدرتی نداشتم و در حال مرگ واقعی بودم چیزی که تا بحال تجربش نکرده بودم و هر وقت تعریفش میکنم مو به تن خودم سیخ میشه... چند دقیقه ای این حال بد بود که صدای نوتیفیکیشن گوشی منو از خواب بیدار کرد! خیس عرق سرد بودم و تند تند حالت خفگی نفس میزدم یکم ارومتر که شدم گوشیمو چک کردم.... یه پیام اومده بود....ساعت ۴ صبح دم اذون....آقای فلانی دعای حرز شما همین الان کتابتش تموم شد.... من هیچوقت به این چیزا اعتقاد نداشتم و همیشه میگفتم خرافاته