خسته ام کرده از همون بیست سال پیشا که زن گرفت همیشه عروس خوب خواهرشوهربد رو پیش میکشید
هی به کنایه میگفت فلانی اینکارو کرده عروس خوبه هست.
اون یکی اینکارو نکرده عروس بده هست
عروسا فلانن چنانن
جوری که عروسارو یه تیم کرده بود خواهرشوهرا هم ی گروه،مارو به جون هم مینداخت،چندساله که زنش فوت شده بنده خدا اونم مث برادرم بود جو جمع رو دوقطبی عروس خواهرشوهر میکرد
این چندسال از این عذاب راحت بودیم.
میخواد دوباره زن بگیره هنوز نگرفته این بحثارو شروع کرده.
خیلی کمک به حالمونه اما نمیدونم چی بهش بگم که این بحثو تموم کنه و دهنش بسته بشه