2777
2789
عنوان

امسالم تموم شد وهمچنان من مجردم😔

310 بازدید | 35 پست

دلم خیلی گرفته ۲۳سالمه نگین زوده نگین بگرد خوشبگذرون من همه اینکاراروانجام میدم ولی دلم میخوادازدواج کنم برای فامیل ماهم دخترازودازدواج میکنن  خانوادمم خیلی مزخرفن مخصوصا مامانم اصلا دوسم ندارن دلم یه همدم میخواد یکی که درکم کنه 

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
درکت میکنم

مرسی عزیزم❤️

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چقدر منی با اینکه من سه تا کوچیک ترم

من ازهمون موقع دارم دعامیکنم ازدواج کنم ولی همچنان مجردم🥲

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 

ایشالا خوشبخت بشی عزیزم 

با یک آقا پسر زیبا و عاقل و بالغ ازدواج کنی 😘🎈

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

خب برو تو اجتماع نشستی خونه کشکتو میمکی فک کردی مردم علم غیب دارن؟؟؟ تو وجود داری؟؟؟ 


تو فرصت ازدواج با خیلیا داری ک هرگز باهاشون ازدواج نمیکنی چرا؟؟ چون هیچوقت ندیدیشون

منم39سالمه

انشاالله به زودی ازدواج عالی قسمتت بشه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 

منم مث تو بودم. 23 سالم بود ازدواج کردم

قبلش همش مامانم میگفت خواستگار نداری، رو وستم موندی، واسطه پیدا میکرد که خواستگار بیارن و... 

ولی قسمت از همه چی مهمتره، اونی که تو سرنوشتته سر موقع میاد

فکرکنی ازدواج کنی ازتنهایی درمیای نه جانم اونوقت خودت وبچت تنهایین

هرکسی روممکنه ببخشم ولی اونایی که نزاشتن جوونی کنم وتواوج جوونی کاری کردن که دلم پیرشه روهیچوقت نمیبخشم...!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792