خانوما من و شوهرم تو عقد هستیم و دیشب خونه مادرشوهرم بودم که زنعموم هم هستن.
شوهرم قرار بود که اگه بشه دیشب بره استخر و دیشب سر یه حرفی که زد من ازش ناراحت شدم و بعد که نمازمو خوندم و.. دیگه بهش گفتم که منو ببره خونمون و بعد دیدم میگه که قرارع بره استخر بعد اینکه منو برسونه.
منم خیلی لجم گرفت،دلم شکست ازینکه میدونست من ناراحتم ولی بی توجه به این موضوع،به فکر اینه که بره استخر و انگار نه انگار
منم بهش گفتم نمیخواد بری و خلاصه دیگه نرفت.
تا حالا خیلی پیش اومده که بی توجه به ناراحتیه من،رفته دنبال برنامه ای که داشته و من خیلی ناراحت میشم ازین بابت.
و دیشب که اومدیم خونمون باهاش حرف زدم و گفتم و اونم اولش که گریه کرد و بعدم سکوت و گفت قبول دارم.
آخرش دیگه بهش گفتم بخنده وتمومش کنیم و خلاصه رفت.بهش پیام دادم ولی دیشب جواب نداد و صبح خیلی سرد جواب داد.
و گفت دیشب گوشیو چک نکرده با اینکه مطمئنم چک کرده و پیاممو ج نداده.
منم پیام صبحشو ج ندادم و دیگه انگار هیچ خبری از دیشب ازش ندارم و دیگه نه زنگ زده نه پیام.
من انتظار دارم خودش یه حرکتی بکنه چون از نظر منکه دیگه دیشب صحبت کردم وتموم شده.
حالا میگید من چ کنم؟؟