2777
2789
عنوان

بحث با شوهرم عکس چت

141 بازدید | 9 پست

خانوما من و شوهرم تو عقد هستیم و دیشب خونه مادرشوهرم بودم که زنعموم هم هستن.

شوهرم قرار بود که اگه بشه دیشب بره استخر و دیشب سر یه حرفی که زد من ازش ناراحت شدم و بعد که نمازمو خوندم و.. دیگه بهش گفتم که منو ببره خونمون و بعد دیدم میگه که قرارع بره استخر بعد اینکه منو برسونه.

منم خیلی لجم گرفت،دلم شکست ازینکه میدونست من ناراحتم ولی بی توجه به این موضوع،به فکر اینه که بره استخر و انگار نه انگار

منم بهش گفتم نمی‌خواد بری و خلاصه دیگه نرفت.

تا حالا خیلی پیش اومده که بی توجه به ناراحتیه من،رفته دنبال برنامه ای که داشته و من خیلی ناراحت میشم ازین بابت.

و دیشب که اومدیم خونمون باهاش حرف زدم و گفتم و اونم اولش که گریه کرد و بعدم سکوت و گفت قبول دارم.

آخرش دیگه بهش گفتم بخنده و‌تمومش کنیم و خلاصه رفت.بهش پیام دادم ولی دیشب جواب نداد و صبح خیلی سرد جواب داد.

و گفت دیشب گوشیو چک نکرده با اینکه مطمئنم چک کرده و پیاممو ج نداده.

منم پیام صبحشو ج ندادم و دیگه انگار هیچ خبری از دیشب ازش ندارم و دیگه نه زنگ زده نه پیام.

من انتظار دارم خودش یه حرکتی بکنه چون از نظر منکه دیگه دیشب صحبت کردم و‌تموم شده.

حالا میگید من چ کنم؟؟

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خب اونم انتظار داره شما ی حرکتی بزنی

به نظر شما من باید برم جلو؟

خب منکه دیشب حرف زدم خندیدیم دیگه گفتم آشتی و‌تموم 

اون سرد جواب داده پیام دیشبو و خودش باید بیاد

من و همسرمم وقتی سر یه موضوع بحث میکنیم گاهی اوقات از نظر شوهرم بحث تموم شدست اما از نظر من پروندش هنوز بازه ، من نمی‌گم همیشه شما برید سمتش ولی خب زن و شوهرید دیگه هرچی کوتاه بیاید و موضاعاتو سخت نگیرید بهم آرامش بیشتری دارین اما اگه منطقی فکر میکنید و فکر میکنید حق باشماعه صبر کنید تا خودش پیام بده اینجوری باعث میشه بدعادت نشه ک حتی مقصرم باشه شما برید سمتش

من فقط یه جاشو نفهمیدمشوهرت چرا گریه کرد؟

دیروز من حالم گرفته بود و خسته بودم از درسا چون سال دومیه که پشت کنکورم و حرف می‌زدیم باهم که بهم گفت دوست دارم فقط شهر خودمون قبول شی و راه دور نری بعد که یکم گذشت که بهش گفتم منم برسونه خونه،براشت بهم گفت من پیش بینی میکنم که الان هم رفتی خونتون میگی رضا گفته نمی‌زارم شهر دور بری.منم گفتم متاسفم برای پیش بینیت و رفتم نمازمو خوندم که دیدم اومد باهام شوخی کرد و ازین حرفا.بهش گفتم چرا اونطوری گفتی گفت چون سری پیشم موقع انتخاب رشته هنوز عمو زنعمو نیومده بودن خونه سریع گفتی رضا نمی‌زاره.درصورتی که اصلا اینطوری نبود و من چند بار همون موقع بهش توضیح داده بودم و ازش ناراحت شدم دوباره که بهم گفت من اومدم که تمومش کنیم و مثل اینکه تو نمیخوای و‌خلاصه اومدیم که بریم خونمون،چون مامانم اینا خونه خواهرم بودن رفتیم اونجا،منم تو‌ راه بهش گفتم نمیخواد بری استخر و در خیاط تو ماشین صحبت می‌کردیم راجب همین که مامان و بابامو و شوهرخواهرم مارو دیدن و دیدم تعارف کردن بریم تو،شوهرم گفت نه من می‌خوام برم استخر.منم باز بیشتر عصبانی میشدم و دیگه تو ماشین دیدم هی میگه زشته ما بیرونیم،همه فهمیدن ما دعوا کردیم و اینا گفتم نه و عیبی داره مگه چیکار کردیم.دبدم سریع گاز ماشینو گرفت گفت بریم خونمون منم گفتم نمیام و دور بزن و خلاصه با صدای بلند گفت تو که حرمت رابطه رو‌ نگه‌نمیداری و میخوای که همه بغهمن من چرا نگهدارم پس و دیگه رفتیم خونه خواهرم و استخر نرفتنشم به این خاطر کنسل شد که شوهر خواهرم گفت باشه پس فردا بریم.

دیگه اومدیم خونه منو رسوند و دیدم گفت می‌خوام برم منم نمیزاشتم بره.چون دوست ندارم تا وقتی ناراحتی مون حل نشده بره(با اینکه می‌دونستم خونه میخواد بره حموم).دیدم با صدای بلند گفت چرا نمی‌فهمی می‌خوام برم حموم و.. که مامانم متوجع شد و به مامانم گفت و خلاصه جلو مامانم از الکی گفتم چون می‌خوام شام بخوره بعد برع.

دیگه نشستم که باهاش صحبت کنم،بغض کرد و اشکاش میومد 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792