همسایمون ب تازگی باهاش اشنا شدم و از من بزرگترن ایشون ۵۰ سال و من ۳۵ سال.
با هم حرف میزنیم همیشه تو مسجد خونه هامونم تو ی کوچس.دوباری اصرار کردم بیاد خونم و هرانچه ک داشتم پذیرایی کردم چون حاملم بودم احوالم خوب نبود بعد این خانم هربار میگه دخترام نباشن دعوتت کنم!!بیای خونم یا تو خونم میگفت بهم این شکلات شکلات برا سر قبراس بقول دخترم!!!!منم دیگه تعارف نزدم بیاد خونمون ی بارم منو نگفته برم خونش.بعدم دوتا دختراش همش بیرونن میتونست دعوت کنه بنطرم نمیخاد درست میگم؟منم در کل تعارفش نمیزنم بیاد خونم.خانم خوبی ها ولی خب اینکارش درست نبود نطرتون