ازشنبه گلودرد و سرفه داشتم میگفتم ازالودگیه شاید. دوغ سرد خوردم گفتم شایدبهترشه. ظهرخوابیدم بیدارشدم دیدم سردرددارم باگلودرد. شب لرز اضافه شد با تب. حالم خوب نبود. رفته رفته بیشترم میشد. شب تاساعتای ۱ بیداربودم از بدن درد و لرز خوابم نمیبرد تا ۲ بزور خوابیدم بعد تا ۵ صبح کشیک میدادم .پامیشدم کل خونه رو دور میزدم. دستوصورتمومیشستم بدنم خنک شه بتونم بخابم. تا ۸یکم خابیدم . پاشدم صبحانه خوردم ومسکن خابیدم تا۱۰. رفتم دانشگاه رفته رفته تب ولرزبیشترمیشد حواسمم جمع کلاس نبود اون روزم سرم تکیه به دیوار بود.سردم بود ازطرفی چشام میسوخت. اومدم خونه گفتم میرم میخوابم بهترمیشم . نشد تب وبدن دردنمیزاشت . وقتی تودانشگاه بودم مامان به باباگفته بود وقت دکتربگیره . رفتیم دکتر اخرشم ختم به سرم وامپول شد. میلرزیدم .۲ساعتم این طول کشید.تبم 40 بود
بدن درد کوفتگی سردرد خستگی نمیتونمم بخوابم. درسام مونده یه دو صفحه میخونم انگارکوه کندم میرم پی یه کاردیگه.
الانم سرفه یکم کوفتگی. یکمم معدم درد داره