عزیزم من خودم شرایطم عیییین خودت بود ۱۸سالم بود
با ادمی ازدواج کردم ک ۲۳سالش بود.تازه عشق و عاشقی هم بود وسط
تو ۲۳ سالگیش خونه داشت ماشین داشت شغل خوب داشت اهل دختر نبود دود و دم ک اصلاااا رفیق اصلا.خانواده معمولی و خوب
یه پسر کامل بودنماز خون روزه گیر.معتقد.حالا اینش واسم مهم نیس چون معتقد نبودم خودم.کلی گفتم بدونی
حدود ۳سال بعد ک نماز روزه شو گذاشت کنار سیگار اضافه شد
کلا اخلاق فرق کرد اصن همه چیز یه شکل دیگ شد.نه ک بگم فقط اون عوض شدا نه من خودمم تازه بزرگ شدم بعد از چندسال انگار
بعدم درگیر بچه شدیم
خلاصه بعد ۹سال دیدیم نمیسازیم باهم با دوتا بچه جدا شدم