خدا شاهده تو خواهر برادرم فقط من بودم همیشه ک همیشه صدامو بالا نبردم محبت کردم بهش ازش ناامید شدم نمیخوام ببینمش دیگه ..بخاطر حال بد بابام اومدم شیراز بعد بابامو بردن بیمارستان داداشمو زنش بعد س سال قهر نامردی اومدن خونه بابام مامانم همه چی یادش رفت من نبودم اونجا خواهر چهل سالم ز زد فقط گریه میکرد از دست مامانم ..س سال پیش عروسمون تو دعوا با برادرزادم ب ما توهین کرده بود جلو خود داداشمو خواهر بزرگم بعد داداشم طلبکار شد از خواهرم ک چرا اومد ب ما گفت و زنش عصبی بود ما هم گفتیم عصبی بود ک بود چطور ما ب خودمون اجازه نمیدیم ب خانواده شوهرمون توهین کنیم چرا زنت ب ریش تو دیده ک ب ما فوش بده دعواتون ب ما چ داداش نامرد منم طبق روال همیشش قهر کرد زنشو ازدواج دومشه از خدا خواسته تو گوش برادرم خوند همرو از چشمش انداخت حتی بچه هامونو..داداشم س سال پاشو خونه بابام نزاشت الکی الکی ..حالا بابام افتاده رو تخت بیمارستان محبتش گل کرده ..ما خانمی کردیم هربار داداشمو دیدیم سلام کردیم محل نداد اما هی مامانم گفت شما کینه ای نباشید تموم کنید بریه ..ی خواهر دارم جدا شده میگه من نخواستم از زن داداش پذیرایی کنم چون ن تنها عذرخواهی نکرد بلکه اومد تو خونه ب من سلام نداد .مامانم جلو اون ب خواهرم تشر زده ..میخوام دق کنم بقران برای خواهرم ..انگار هرچی ی عروس عوضی باشی محترم تری ..هرچی از دهنش درومده نثار خواهرم کرده ..میگه شده صیغه بشم اما باید ازین خونه برم ..چ خاکی تو سرم بریزم ..ز زدم ب مامانم گفتم من تا الان برعکس بقیه فقط احترامتو داشتم اما حالا ک عروست عزیزتر شده دخترتو از خودت روندی میرم پشت سرمم نگاه نمیکنم ما سلام میکنیم پسرت ج نمیده جا اینکه ب اون تشر بزنی یقه مارو چسبیدی کجا دردمو بگم از دست کارات
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
این س سال داداشمو زنش فقط پشت سرمون حرف مفت زدن ..با توهین زنش بیشتر زنش عزیز شد چسبید بهش جالبه ب همین بابامم توهین کرده انقد داداشم بی غیرته جا شرمندگی گفته وقتی ب زنم سلام نمیدید ب منم ندید ...کاش بین خودشون دعوا میکردن ک ما نفهمیم این توهینارو لااقل نمیسوختیم از بی غیرتی داداشم از رفتار الانه مامانم
تاااااااااا بوده پسر عزیز بوده و زنشم عزیزتر هررررر چی کممحل تر و کممحبت تر عزیزتر
دقیقا میخوام همین کارو کنم ..بخاطر بابام اومدم از بیمارستان بیاد بی حرف پا میشم میرم دیگه هیچ محلی ب مادرم نمیدم ..بهش گفتم کاری داشتی بگو عروست بیاد انجام بده