من شیش ماهه که نامزد کردم و مادرشوهرمم یه خانم امروزی و شیک هست دوتا پسر و یه دختر داره
منو مادر شوهر و خواهر شوهرم رابطمون خیلی خوب بود و منم واقعا عاشق همسرم و هیچی برام کم نمیذاره
جاریم دوستم بود دو ساله عقده تابستونم عروسیشه
منو همسرم توی عقد دوستم همو دیدیم طی رفت و امد با دوستم با همسرم ارتباط کرفتم و یک سال و خوردی ای دوست بودیم از زمانی که وارد خانواده شدم رفتار دوستم(جاریم) تغییر کرد و همش قصد تخریب کردن داشت و تا جایی که باعث شد رابطمون شکر اب شه
بیاین ادامشو بگم…
نتیجه اخلاقی
هیچکیو با کسی آشنا نکنین..
دوستت نیست دشمنته انگار
من هر تیکه ای که مینداخت جوابشو میدادم ،من از لحاظ ظاهری از دوستم هم زیباترم و هم تحصیلاتم بالاتره و کار میکنم و دستم تو جیب خودمه
تا رسید به دو هفته پیش که خونه مادرشوهرم شام بودیم قبلش من ارایشگاه بودم که موهامو رنگ کردم و ناخنامو ترمیم کردم برای اینکه کمی تعییر کنم
وقتی رفتم اونجا همه تعریف کردن وبه جز جاریم که شروع کرد از ایراد گرفتن و تیکه بار کردن که اعصبی شدم و بدجور صایعش کردم سر شام که باعث جر و بحث شد اما من خیلی کوتاه اومدم و جواب ندادم که نامزدم بابت این کار تشویقم کرد که احترام پدرشوهرمو حفظ کردم
کلا همینه میخواد ثابت کنه از تو بهتره و توی این رقابت خودتو کشیدی کنار تو برنده ای ولی اگه افتادی به رقابت کردن خودتو خواب میکنی
هستین ادامشو بگم؟
وقتی میخواستم برم رفتم از مادر شوهرم و جاریم که تو اشپز خونه بودن خداحافظی کنم صدای جاریم که داشت به مادر شوهرم خطاب بع من میگفت اره این دختره اومده باعث شده رفتار مهدی(همسرم)عوض شه این دختر انقدز به خودش میرسه من اشتباع کردم به مهدی معرفیش کردم ….
واقعا دلم شکست اما به روی خودم نیاوردم گذاشتم پای اعصبانیتش
اسی خ تند بگو
باورم نمیشد..این همون ادمی بود که انقدر باهم صمیمی بودیم و بدون هم نمیتونستیم زندگی کنیم
حتی قبلا آرزومون بود با دوتا برادر ازدواج کنیم که همیشه باهم باشیم
اما جوری تغییر کرد که دیگه نمیشناسمش حتی..
دیشب رفتم خونه مادرشوهرم که بمونم اونجا مادرشوهرم با لحن خیلی بدی باهام برخورد کرد و اصلا تحویلم نگرفت من همیشه وقتی وارد میشدم بغل و بوسش میکردم اما اینبار بهم گفت احساس گلو درد دارم و نذاشت بغلش کنم…
دور هم که نشسته بودیم با لحن تندی بهم گفت هربار تو نشستی ما چایی میریزیم یبار تو برو چایی بریز اگه زحمت نمیشه…
چیکار کنم خانوما که مادرشوهرم بدونه من چه ادمیم 😭
واقعا اگه از الان اینحوری بشه بعد ازدواج چیکار کنم با این کارای جاریم😭
حتی امروز صبح که سرکار بودم به سرم زد جدا شم..اما منو همسرم خیلی همو دوست داریم و نفسمون به نفس هم بنده چیکار کنم واقعا😭
