ده ماهه ما رو حیرون کرده سر شناخت بیشتر پیدا کردن دو سه روز پیش اومدن خونه امون مهریه تعیین کردن حالا دیشب نامزدم میگف مامانم گفته عقد و عروسی باشه برای بعد سالگرد مادربزرگم این درحالیه که بابای نامزدم تو مراسم تعیین مهریه گف ما این چیزا برامون مهم نیست حتی پدربزرگش قبل سالگرد مادربزرگش زن گرف دیشب نامزدم گف مامانم گفته باید شناخت بیشتر پیدا کنید مشاوره برید😐😐😐😐قشنگ مشخصه دنبال بهانه اس منم به نامزدم گفتم خب اگه پدر و مادرت منو نمیخوان چرا آبرومو بردن هعی تو میای و میری تمام همسایه هامون فهمیدن صبح کی منو دیکه نگاه میکنه بد گفتم؟؟؟؟
کی‌منو دیگه نگاه‌میکنه؟؟
چرا خودتو‌تخریب کردی
میگفتی چرا حذفتون عوض شد بدقولی کردید
نه ،یکم بی محلی کن ،ببین جایگاهی کجاست
نه درست گفتی....الان چند ماهه با هم هستید؟
راضی نیس
ی خواستگار قبلا داشتم همین بهونه رو میاورد
تمومش کردیم
حق میدم ب مادرشوهرت
دیگه نزار بیاد خونتون بگو‌برو بعد سالگرد مادربزرگت بیا
اختیار از خودش نداره یارو
بنظرم خودتم بیشتر فکر کن
گند زدی خواهر چرا خودتو میکوبی
دختر تو باید بهت بربخوره
اونا بیافتن دنبالت نه برعکس باشه
شناخت بیشتر خیلی بهتر از طلاقه
شناخت خیلی مهمه قبل عقد
چقد تا سالگرد مونده؟
زیادی خودتو مشتاق نشون دادی توهم زدن
نه خوب گفتي اگه مخالف بود اصلا خواستگاريت نمي اومد ده ماه چه خبره
بله بدگفتی چرا خودتو کوچیک کردی؟بگو خیلی بی مسولیتی ومردی نیستی ک تکیه گاه باشی تورو ب خیرو مارو بسلامت.حالا اینکه فردا کی نگاهت میکنه و بسپر ب سرنوشت قطعا بی شوهرنمیمونی ولش کن پسررو ازاون بزن دروهای گردن نگیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز