دوستان من یه ساله عقدم و یک ماهه امدم سر خونم .. شوهرم به شدت جاریم نگاه میکنه و خیره میشه و چشمش دنبالشه .. جاریم ده سال ازشوهرم بزرگتره و ۱۷ سال عروس این خانوادس .. منو شوهرم بیرون هم بریم جاریم حسودی میکنه .. و وقتی شوهرم بش خیره میشه جاریمم خیره میشه لبخند میزنه.. پریشب نگاه رونا جاریم میکرد دید ک من دیدم گفتم نگات کنترل کن اولش عصبی شد بعد اخر شب مهربون شد . دیشب من از صبح خونه بابام بودم خودشم خونه باباش جاریمم انجا بود ساعت ده شب ک بر میگشتیم گفت بریم باز خونه بابام بعد بریم خونه گفتم من خستم میخام برم خونه بعد گفت خو میرسونمت بعد من میرم گفتم چیه از نگاه کرذن خسته نشدی توف کرد تو صورتم منم دیگ باهاش حرف نزدم از دیشب 😑 من ب شدت ناراحتم الان نمیدونم چ کنم.. واقعا خیلی نگاش میکنه همش نگاهش دنبال اونه چه میکنه کجا میره بش خیره میشه .. بنظرتون چ کنم ایا رابطه ایی هست یا عاشقشه
اصلا بچه ها رو نمیخواد عزیزم مشکل از این بابت ندارم فقط مشکلم خونه هست که ببینم تا چند سال دیگ میتونه خونه بخره با کلک بزنم به نامم یا ن خونه داشته باشم جدا میشم فوقش دوشیفت میرم سرکار کلا میخوام تا اخرعمرم با بچه هام تنها زندگی کنم
پس با همسرت صحبت کن و تهدیش کن ازش جدا می شی. اصلا هیچ چیزی هم که نباشه چون شما حساسی نباید به رفتارش ادامه بده. وگرنه آبروتونو بردار و فرار کن از دستشون
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
از عقد فهمید خونوادت فهمیدن،خونواده شوهرت هم از این موضوع شما خبر دارن؟
اگه میتونی به خواهرشوهرت بیشتر نزدیک و صمیمی شو ولی همه ی راز و مسائل زندگیتو بهش نگو درحدی که بهش مشکلت رو بگی و ازش بخای به کسی نگه و بهت کمک کنه یا با جاریت صحبت کنه یا با برادرش
الان خدا شانسی بهت داده یه سری آدم هم هستن دارن راهنماییت میکنن فقط از موقعیتت الانت سود ببر فرار کن اول تحقیق کن بعد اگ رابطشون برات ثابت شد طلاق بگبر حتی اگ پدرمادرت به زور بگن برگرد خودت پافشاری کن وگرنه مثل من دوتا بچه میافته گردنت اونموقع به خاطر خرج بچه مجبوری زندگی زوری تحمل کنی
ب نظرم به هیچکس از خانواده شوهرت نگو باعث جنگ دعوا دلخوری میشه فقط خودت اول تحقیق کن از اون راههای که گفتم سر از کارش دربیار اگ میتونی ببین روزا کجا میره اگ بتونی ضبط صدا بگیری عالیه نصب کن تو ماشینش اگ بره سوارش کنه یا بهش زنگ بزنه سریع میفهمی
اولش که تازه ازدواج کرده بودم متوجه رفتارش نبودم فکر میکردم مثل خواهرش میدونه ولی ی کم که گذشت دیدم نه ی حوریه ی حس بدی بهم میده شش دنگ حواسش به من بود اگه سر سفره چیزی میخواستم مثل جت سری اون وسیله یا اون خوردنی رو میداد بعد کل روز خونه بود چون بیکار بود اون موقع من و خواهر شوهرم خونه تمیز میکردیم آشپزی میکردیم همش چشمش به من بود یا میومد کمک من که قبول نمیکردم یا کلا کار رو ول میکردم میرفتم سراغ کار دیگه معذرت میخواهم میرفتم سرویس بهداشتی منتظر با شش تا چشم نگاهم میکرد😭(اینو به خواهر شوهرم گفتم قبول نکرد)دیگه دستم اومده بود صبر میکردم خبر مرگش میرفت پیش دوستش میرفتم سرویس یا هر کار که میخواستم