عقدم ی ساله. حال همسرم اصلا خوب نیست حس میکنم افسردگی گرفته
میگه ازت سرد شدم دوست ندارم تو خانواده منو دوس نداری تو اجازه ندادی تو ی ساختمون باهم زندگی کنیم ک آرزوم بود
تو آزادیمو گرفتی و این حرفا
درحالی که خداشاهده کارایی که من برای خانواده اش کردم و برای پدر مادر خودم نکردم جز احترام و خدمت و محبت هیچکاری نکردم
هرچقدر بهش میگم برو پیش روانپزشک نمیره میگه درست نمیشه چیزی
بگید چیکار کنم به کی به چی نذر کنم خدا زندگیمو درست کنه