دخترمو راهی مدرسه کردم.برق در عرض ۵ دقیقه ۳بار قطع و وصل شد.مجبوری از پله ها رفتم و اومدم پاهام بی حس شد😮💨😮💨
خانما من لیسانس دارم 40سالمه ی بچه 13ساله شوهرمو برادرم پسندید باهم دوست بودن ما ترکیه اونا سبزواری گرچه گردن نمیگیرن میگن ما خراسان رضویم چراغم همش میگن اونا بدن ما خوب .کار ندارم. اینا 3تا برادر ی خواهان. خواهر ازدواج کرده اصلا با اینا کا. نداره آدم حسابیه . جاری کوچیک و برادر بزرگه مردن . آنقدر همینا عذابم دادن خدا میدونه و خدا ازشون نگذره . شوهرم هیچی نداشت . کمکش کردم ادامه تحصیل داد لیسانس گرفت من سابقه کاریم خوبه خیر سرم دارم ارشد واسه کنکور میخونم اگر این عوضی بزاره . الان 2تا خونه و 1. ماشین داریم . ننه باباش تو شهرستان 2تا پسر رو ایکل کردن همش میگن بنام میزنیم ولی فقط ازشون بیگاری میکشن کوچیکه زرنگه سگ محل نمیکنه شوهر من مهرطلبه پدرمو درآورده منو مجبور میکنه برم خونه مادرش کار کنم جلو فامیلاشون فرشته است مخصوصا اگر زن تو جمع باسه . تازگیا زده به سرش ی مذکور بخره پدر مادرش آنقدر بیشعورن گفتن زنت میدونه . همین شد دعوا . حالا خریده میگه بیا یک خونه و ماشین بنام کنم مهرتو ببخش تا من اون ملکو بنامم کنم به مادرش گفته بنامم نزنید من بمیرم زنم شما رو بیرون میکنه . ببین نمیخام از خودم تعریف کنم ولی واقعا سرم تو لاک خودمه ی دوست ندارم بخدا هرکجا میرم همه عاشقم میشن چادریم و با همه زود می‌میجوشم و خوش روئم . اینا حداقل آداب معاشرت نمیدونن پدر شوهرم دستمال کثیفش پرت میکنه میگه بشور شوهر بیشرف ی بار چیزی نگفت برادرش دعواش کرد . جلوم سر سفره دست میکنه دهنشو تمیز میکنه دندوناش در میاره بعد همه جا میگن من حساسم . آنقدر طردم کردن شوهرمو بهم میگه غریبه . دیروز آتیشم زد گفت ازت جدا نشدم چون خودم پسندیده بودم خاستم جلو خانوادم خراب نشم . بخدا بلایی نیست سرم نیاورده باشه حتی موقع رابطه عذابم میده . دیروز من دارم زجه میزنم میخنده . بخدا موندم چی کار کنم . مهرم هم 300 تاست . خدا میدونه پدرم منو ب کیا نداد دودستی داد به این واقعا شب و روز دارم نفرینش میکنم . همش با نقشه زندگی میکنه خانوادگی آدمای پستین میخاد دوباره با اونا جمع شه کاسه کوزوو بریزه سر من و بگه زنم باعث اختلافات بوده همش ت این فکره بره اونجا پیش پدر مادرش و ی زن اونجا بگیره به من میگه تو غریبه ای . بخدا خسته شدم . نمیدونم چیکار کنم
تورختخواب دراز کشیدم توفکرامتحان پسرم هستم بعداظهرامتحان داره
منم دورم از خانوادم
ولی خب خداروشکر مادرشوهرم همچین اخلاقایی نداره.
عزیزم کمی صبور باش حالا ک دور شدی و رفت وآمدتون کمتر شده اوضاع بهتر میشه
اونطور ک گفتی مشخصه شوهرتون خودش متوجه رفتار مادرش شده پس سعی کن پیشش گله نکنی چون فکر می کنم خودش ذهنش درگیره و رابطه خودتون هم بهم نخوره.
پایدار باشید عزیزم
انشاالله مادرشوهرتون هم کم کم این رفتارش ترک بشه
