البته به من ربطی نداره هیچ وقتم جلو هیچ کسی بازگو نمیکنم ولی خب اینجا سایت عمومی هست تو دلم مونده گفتم بزار اینجا درد دل کنم
تایم کاری تموم شده بود لباسم رو که عوض کردم داشتم میرفتم که عکر کردم یه کوچولو دنبه بردارم ببرم خونم صاحب کارم اجازه داده همین که نزدیک در اشپز خونه شدم صدای ماچ و بوس شنیدم یواشکی نگاه کردم که بلههه خانم صاحبکارم با یکی از مشتری های خیلی پولدار در ارتباطن خیلی اروم فقط فرار کردم
بخاطر همیناست که دو تا دوتا بر میدارن هیچی به ما نمیرسه