من خانه مادرمادریم مهمون بودم .پدر و مادرم خانه فامیل بابام واسه ترحیم بودند .
قضیه از این قراره که دو تا خاله ام اونجا بودند .من تنها بودم.بهم سخت گذشت .خیلی سر بی محلی و اینا .مادربزرگم محل میزاشت .ولی بقیه نه .ولی بازم حرفی نزدم که ناراحت بشوند .ولی چون خودم اعصابم جو ناراجت کننده نداشتم مدام از خانه میرفتم داخل حیاط یا راه پله که حرص کمتر بخورم .
همون موقع هم مامان من تو جمع فامیل شوهر بهش محلی شده ..یعنی مراسم ترحیم رفته بودند فامیل بابام محلش نداده بودند .بهش حلوا نداده بودند.ناراحت بود.ولی به بقیه بیشتر رسیده بودند.
من که اومدم خونه کلیه گزارشات را به مامانم دادم که اره فامیلات محل ندادند.اون هم گفت من هم تو مهمونی بهم فامیلای بابات محل ندادند.