۱ سال و ۶ ماه
برای من سخت نیست چون اصلا وابسته نبودم و نیستم
اتفاقا همش دوس داشتم فاصله بگیرم از شهرم و خانوادم
کلا هم دیر به دیر میرم آخرین بار ۶ ماه پیش رفتم خونه پدر و مادرم معلوم هم نیست کی برم
نه من هیچوقت دوست نداشتم تو شهر خودم ازدواج کنم چون یه شهر کوچیکه و همه به طریقی با هم آشنا و فامیلن و سرشون تو زندگی هم و اصلا مورد پسند من نیست اخلاقیاتشون
هر چقدر هم برگردم عقب بازم همسرمو انتخاب میکنم هم به دلیل اینکه با عشق ازدواج کردم هم شوهرم خیلی اخلاقش خوبه و از لحاظ سبک زندگی و رفتاری مثل همیم و تفاهم داریم
هرچی با خودم مقایسه میکنم و اطرافیانم
متاسفانه میبینم خیلی زرنگ و پررو هست
فقط از الان مخالفتتونو نشون ندید
یکم اشتیاق ب خرج بدید با سیاست با داداشتون رفتار کنید
ببینید میتونید تاثیری بذارید
از الان نه بگید بیشتر میچسبه ب اونا
میدونم عزیزم اکثرا مثل بی بی سی نگاه میکنن
شما که انقد با تعجب تعریف میکنید نمیدونم چرا داداشتون قبولش کرده بهش بگید فقط خود دختر نیست به محض اینکه نامزد کنه خانواده و طایفه دختر هم هستن سوتفاهم زیاده
گلم فقط همتون مخالف نشین
تو بهش بگو من طرف توام. ولی بیا مردونه بسنجیم خوبه یا نه
اگه خوب بود من خودم پشتت درمیام
اما اگه منطقی خوب نبود؛ به حرف من گوش کن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز