وقتی دختر خونشون بودم و میرفتیم بیرون خواهرام چیزی میخواستن خوردنی یا ساندویچ بابام میرفت بگیره مامانم از من سوال میکرد تو که نمیخوری نه؟منم روم نمیشد بگم میخورم و اگر پدرم برا منم میخرید مامانم از دستم میگرفت و یه کوچولو میداد بهم بقیشو یا خودش میخورد یا پدرم میگفت بخور این دوس نداره خدایا مگه چه گناهی داشتم بچه اول بودم؟چرا این روزها از ذهنم بیرون نمیره؟
متاسفانه متاسفانه هیچوقت قرار نیست این خاطرات بد از ذهنمون بیرون برن
تا ابد موندگارن
من بارها برای چیزایی که گریه کردم که تو ذهنم سعی کردم از یاد ببرمشون
و از قلبم سعی کردم پاکشون کنم
ولی نشد
از زخمهای گذشتهتون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شدهاند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
همین حرفارو دقیقا با مادرتون مطرح کنید.خیلی حالتون خوب میکنه.
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم/ که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است/ اگر در اصل دین حُبّ ست و حُب در اصل دین، بی شک/ به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است
بایدفراموش کنیم نه نشخوارذهنی،یابه یاداوردنشون، داغون میشیم
من نتونستم
مگه میشه آدم یادش بره
یادش بره قبلا چی بوده الان چی شده میشده
هر چقدر هم بخواد یادت بره وقتایی که ناراحتی و به گذشته فکر میکنی یادت میفتع
محاله یکی بگه یادم رفته فلان ماجرا رو
ولی خب انشالله که شما بتونی
از زخمهای گذشتهتون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شدهاند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.
من نتونستم مگه میشه آدم یادش بره یادش بره قبلا چی بوده الان چی شده میشده هر چقدر هم بخواد یادت بره ...
ازیادکه نمیره ولی مرور زمان ناراحتی روازبین میبره، میگم سعی کنیم به یادنیاریم یعنی راجبش فکرنکنیم ته مانده ذهنمون هست باشه، ولی نیارجلوچشات خودتو اذیت نکن
ازیادکه نمیره ولی مرور زمان ناراحتی روازبین میبره، میگم سعی کنیم به یادنیاریم یعنی راجبش فکرنکنیم ته ...
کاش بتونم
خیلی سختمه
بعضی وقتا میگم کاش آلزایمر داشتم
از زخمهای گذشتهتون پرستاری نکنید... واقعا بعضی از اونها (بعضی!) دیگه خوب شدهاند ولی شما همچنان اصرار دارید اونها را تر و خشک کنید و ازشون نگهداری کنید.