2777
2789

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چند سال بودین و هیچ رابطه ای نداشتین؟ چجوری باورم نمیشه 🥲

باورت بشه دیگه 

ولی وقتی اخرش کم اورد و رفت چی بگم 

گفت بمونم تو اسیب میبینی که دلم نمیاد 

شایدم واقعا دیگه خسته شد و نمیتونست جلوی خودشو بگیره 

نمیدونم 

فقط همش میگم چرا 

چی تو ذهنش گذشت که اینکارو باهام کرد 

خیر نبینه فکرشو نکن برای پیشرفتت تلاش کن کارماشو پس میدن

نمیخوام 

من همه زندگیم تلاش کردم 

معلمم بعضی. وقتا تو کلاس بغضم میترکه رومو میکنم به تخته که کسی نبینه 

وقتی میگم عمیقا دلم ازش شکست منظورم همین چیزاس

آفرین بهت🥲ولی من نتونستم نه بگم و الان ی جوراایی رابطه داریم بنظرت چکار کنم.؟

ببین فردا امتحان دارم باید بخوابم نمیتونم کامل واست تعریف کنم.ولی من بعد از اون آدم با یکی آشنا شدم ۳ سال هم باهم بودیم این دیوونم بود عاشقم بود حاضر بود جونشم برام بده انقدر اعتماد داشتم بهش انقدر مثل چشام بهش اطمینان داشتم که خودم گفتم کی از این بهتر خودم کرم ریختم که رابطه داشته باشیم و رابطه هم داشتیم خداوکیلی هیچ تغییری نکرد خیلی هم درکم میکرد اصلا بهم فشار نمیورد اصلا درخواست نمی‌کرد تا خودم نگم.یا اگه میدونست دارم اذیت میشم دیگه اونکارو نمی‌کرد . اونجوری نبود که مجبورم کنه مطمعن بودم هرموقعه که بخوام میتونم بگم دیگه رابطه ای نداشته باشیم.. خلاصه انقدر اعتماد من بهش جذب شد که عکس و فیلم ناجور هم از خودم میدادم بهش باهم هزارتا فیلم و عکس گرفتیم میگفتم بابا این عاشقمه هیچوقت نمیره صدرصد ازدواج میکنیم و فلان. ولی چرخ زمونه باهام یار نبود و اتفاقایی افتاد که من برای همیشه نابود و داغون شدم بعد از ۳ سال فهمیدم که با رفیقاش پسر میوردن خونه و رابطه برقرار میکردن با پسره . دختر میوردن خونه واسه همین بوده که زیاد گیر نمی‌داده به من که رابطه داشته باشیم . هزارجور کثافت کاری ازش فهمیدم وقتی هم که واکنش نشون دادم و بهش فحش دادم بدترین بلاهارو سرم اورد به طول خلاصه میگم( با آبروریزی به تمام خانوادم قضیه رو گفت . به تمام رفیقام و رفیقاش قضیه رو گفت و عکس و فیلمامو نشون داد . جلوی فامیلامو تو خیابون گرفته بود جلوی پسر عممو گرفته بود همه چیزو واسش تعریف کرده بود . آبروی منو توی تمام شهر برد . تهدید و کتک ..وو همه جور بلایی سرم اورد و من چون اون عکس و فیلمارو دستش داشتم دستم به هیچ جایی بند نبود نمیتونستم در مقابلش از خودم دفاع کنم💔🙂به سختی از دستش نجات پیدا کردم بابام قضیه رو فهمید و من تا چندین ماه زندانی بودم تو خونه بدون گوشی و هیچی . بابام تهدیدش کرد و اینا که دیگه سمتم نیاد . ولی من هنوز میترسم هنوز دستو پام بعد چندماه میلرزه وقتی یاد بلاهایی که سرم اورد میوفتم. جرعت ندارم با هیچ پسری حرف بزنم چون دیگه از همه پسرا میترسم وحشت دارم .

نمی‌دونم داستان تو چجوریه ولی خواهش میکنم اگه تا الان داشتی دیگه رابطه نداشته باش اگه عکسی چیزی دستش داری یه جوری پاک کن و هیچوقت هواست باشه فیلمی عکسی چیزی ازت نگیره و این بازی کثیفو ادامه نده نزار مثل من سرت بیاد. پسرا عوض میشن همیشه مهربون نمیمونن باهات نمیتونم زیاد نصیحتت کنم چون باید بخوابم

ببین فردا امتحان دارم باید بخوابم نمیتونم کامل واست تعریف کنم.ولی من بعد از اون آدم با یکی آشنا شدم ...

عزیزم الهی بمیرم برات 😭😭😭😭😭 امیدوارم خدا کمکت کنه خیلی قلبم گرفت 😔😔😭😭 ب حق فاطمه زهرا خدا کمکت می‌کنه 

کارماشو بد پس میده❤️🫂😔

چشم ن من هیچ فیلم و عکسی ندارم اصلا دست هیچ کس ندارم خیالت راحت 

ببین فردا امتحان دارم باید بخوابم نمیتونم کامل واست تعریف کنم.ولی من بعد از اون آدم با یکی آشنا شدم ...

من داستانتو خوندم خیلی براتون متاسف شدم امیدوارم تاوان کاراشو پس بده 

چند سالتونه؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سخته برای من

مقصوره | 43 دقیقه پیش
2791
2779
2792