قراربود به همراه برادرشوهرم خونه بخریم
برادرشوهرم آدم خوب و قابل اعتمادی هست
سهم مارو قرار بود بیشتر از طلاهای من باشه
از این طلا ها شاید یک سومش کادوی خونوادم و خرید خودم باشه ولی من از همسرم خواستم نصف سهمشو بزنه ب نامم
اصلا قبول نکرد خیلی ناراحت شدم
تو زندگی باهاش هیچ مشگلی ندارم ن رفیق بازه ن خائن ن ولخرج هیچ ایرادی نداره ولی از ظهر دلم باهاش صاف نمسشه .اونم معامله ماشین و بهم زد قرار بود ماشین بفروشیم گقت بهم بزنم معامله رو گفتم آره من طلاهامو نمیدم.ب برادرشوهرمم گفت پشیمون شدم