رفتم میوه بگیرم مرد فروشنده مث چی نگاه میکرد ی لبخند موزی و احمقانه هم داشت سعی میکرد باهام حرف بزنه هی اسرار پشت اسرار که خریدتو برات بیارم تا خونه😐🗿
نزدیک بود همونجا ابروشو ببرم اخه مرتیکه به من میخوره پا بدم که نخ میدی
الان میگی لابد ارایش و لباس جلف داشتی
ن والا ی پالتو بالای زانو و شلوار اسکینی و بوت با ی شال ارایشمم ی رژ کالباسی
مث سگگگگگ نگاه میکرد الهی شماش دربیاد دیگه اونجا نمیرممممم