نمیدونم چرا زندگیم پر از رنج و عذابه واقعا آدم بدی نیستم اتفاقا عاشق اینم به بقیه کمک کنم خوبی کنم عاشق حیوونام همین چند وقت پیش یه گربه خیابونی که پاهاش شکسته بود رو بردم دامپزشکی نصف حقوقم برا درمان و جراحیش رفت... دوستام عاشقمن خیلی دوستم دارن محل کارم هم همینطور
به بیمارام خیلی میرسم خیلی دوستم دارن همش دعای خیر میکنن ولی نمیدونم چرا سهمم از زندگی فقط غمه...
هر روز که میگذره بیشتر پشیمون میشم که چرا زودتر چند سال پیش خودکشی نکردم اون موقع دوست و همکار نداشتم به کسی آسیب نمیرسید ببینید تو این موردم باز به فکر روح و روان بقیه ام
البته چند بار اقدام به خودکشی داشتم ولی موفق نبوده الان تو بیمارستان دستم بیشتر بازه....
چند ساعت پیش باز تو خونه مون دعوا شد اینقدر داد و بیداد کردن و فحش های زشت دادن به همدیگه
خسته شدم نمیخوام تو این خونه با اینا زندگی کنم 😭😭😭