احتمالاً چون شغلت معلمیه یا چون شاغل هستی یا موقعیت خانوادگی خوبی داری یا بخاطر چیزای دیگه
قبول نکن
ما فامیلمون برای دخترش زیاد خواستگار میومد خانواده خوبی بودن و هستن ، اون موقع ها چند تا ساختمون خونه و ماشین و چیزای دیگه داشتن.. مادر یکی از خواستگارا فامیل دورشون بوددد یعنی میومد یه ادعاهایی درمیورد که این دختر عروسه منه فلانه ، هروقت میرفتی خونه اینا این زنه یهو پیداش میشد
خلاصه گذشت و دخترو دادن به اینا
خواستگارای دیگه داشت ولی نمیدونم چرا به اینا دادن
خانواده پسره انقدر پولدار نبودن یه زندگی معمولی یه خونه داشتن و یه ماشین..
چند سال میگذره اوایل زندگی همچی به کامشون بوده
یهووو خانواده دختر ورشکست میشن
بعد دیگه دعواها شروع میشه
که تو دخترزایی و فلان
دختر پسر میاره
یه مدت همچی خوب پیش میره
بعد باز دعوا
یعنی از موقعی که خانواده دختر زندگیشون عوض میشه این داماد کلاً رفتارش عوض میشه
یه روزم میاد میگه ننم تو رو پسند کرد و من نمیخوامت و فلان
و طلاق میگیرن :)
سعی کن توی زندگیت درست تصمیم بگیری
جدای از این مورد
خیلیها هم هستن دو نفر عاشق همن عشقشون خیلی بزرگه اما بعد یه مدت جوری برای هم غریبه میشن که کسی باورش نمیشه
توی ازدواج و عشق و عاشقی
هم عاقلانه تصمیم بگیر همم با عشق
درمورد این خواستگارت هم زیاد رفتارشون خوب نبود
مثلاً من یه اقایی ازم خوشش میومد مادرشون فوت شده بود
خواهرش اومد خونمون و گفت که برادر از دختر شما خوشش اومده و اون آدرس خونتون رو داده
خلاصه
آدم اگه خوشش بیاد و بخوادت جدی میاد جلو
مثلاً کسی که میگه بیا رل بزنیم معلومه برای سرگرمیه :)
اینارو همینجوری گفتم :)❤️