من خودم با خانواده شوهرم خیلی اوکیم ولی گاهی وقتا حس میکنم مادر شوهرم یا خواهر شوهرام چیزی رو از من مخفی میکنن یا شده چند بار به خواهر شوهرم سپردم هروقت رفت خونه مادر شوهرم به منم اطلاع بده اما بی خبر از من رفته بعدش کلی بهونه آورده
قطع رابطه ایم
خوبه نسبتا
خدارو شکر خوبه❤️
افتضاحیم
قبلا صمیمی ولی الان دوری و دوستی
مال منم اینجوری ان منم دخالت نمیکنم تو کارشون منم خیلی چیزارو از اونا مخفی میکنم پس دیگه خودمو متقاعد میکنم ک ناراحت نشم درکت میکنم ک بهت بر بخوره اما بگو بمن چه
چرا هر دفعه باید بهت بگه ؟
عالی❤️❤️❤️❤️
اوکی هستیم دلیلی هم نداره من همه چیز بدونم و البته مادر و دختر شاید بخوان صحبت کنن قرار نیست منم باشم
یه پیشنهاد هیچوقت با خواهر شوهرت صمیمی نباش احترام بذار ولی صمیمی نباش
عالی بود ولی خیلی پشیمونم .. باید مثل خودشون موذی میبودم باعاشون نه اونقدر صادق و دوستانه
مادر و خواهرش خیلی مهربونن همیشه تولدم یا مناسبتا برام کادو میگیرن یا زنگ میزنیم حرف میزنیم تولدی چیزی باشه خونشون برام کیک و غذا میفرستن البته دوستیم
خب مادر و دختر میخان تنها باشن یا اینکه مادرشوهر اون شرایط پذیرایی از عروس رو نداره
من مادرهمسرم فوت کرده اما تا زنده بود چیزی از من پنهان نمی موند من از همه چیز خبر داشتم یعنی عضوی از خانواده
الانم پدر همسرم همین داستانو برای خانمشون جا انداختن
من ازخانواده ی شوهرم
فقط با شوهرم رفت و آمد میکنم
😁😁
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز