بچه ها سلام.خودم هفتادو چهاری ام مامانم پنجاه و سه ای. مشاوره رفتم فقط میگه پذیرش کن. بینمون یه کهکشان فاصلست.به شدت مهربونه ولی خیلی فردی و شخصی فکر میکنه چون تو جامعه نبوده و هرکی هم برای خودش داشته با شخصیتش دفع کرده. خاله ها و دایی هام طردش کردن، با بابام هم کارشون به جدایی کشید.دوستایی هم که داشت همه درب و داغون که با خواهش تمنای من باهاشون قطع رابطه کرد. آداب دان نیست و هرچی هم تلاش میکنم بهش یاد بدم با هر زبونی با هر منبع معتبری خودشو تغییر نمیده.خیلی مقاومت داره یعنی. ترجیح دادم هیچ جا با خودم نبرمش و به کسی نشونش ندم چون همیشه با یه حرف بیجا یا یه حرکت چیپ آبروریزی کرده. مشکل اینه که تک فرزندم و زورم نمیرسه بهش یه جورایی جنگ تن به تن داریم باهم وگرنه شخصیتی داره که مثلا اگه دوستم حرف منو براش تکرار کنه میپذیره.البته برای یه مدت کوتاه.به این راحتی ملکه ی ذهنش نمیشه.خواهش میکنم بهم بگین چیکار کنم بخدا موندم چیکار کنم...
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
بی نظمه، همیشه خونش به هم ریختس،اینطور که معلومه فقط میخواد کاملاً راحت باشه. به خودش هیچگونه زحمت تغییر نمیده.مثلا اگه چیزی لای دندونش گیر کرده باشه صبر نمیکنه جای مناسب و زمان مناسب پیدا کنه.