دشب نه پریشب ساعت 7 شب راه افتادیم بریم روستا مادرشوهرم مینا
از شهر مادرم ردمیشیم.
بخاری هم نداشتیم اینقدر گوشمو نگاه کردم
ببینم مامانم زنگ بزنه بگه بیاین شب بخوابین صبح برید دهات
اصلا زنگ نزد 😭😭😭😭😭
نه تو خانواده شوهرم ارزش دارم نه خانواده خودم
دلم از مادرم گرفت 😓