ما نامزدیم امسال اولین سالمه
برای روز زن خودش گقت بریم طلا بخریم گقتم نمیخوام خودش اصرار کرد
دیدیم طلا داره بالا میره گفتم یه چیز سنگین تر بردار دست دوم بعد نگه دار پیش خودت ضرر نکنی
دیگه رفتیم یه دستبند ۵گرمی خریدیم شد ۲۷تومن
بعد دیشب رفته خونه گفته که دستبند خریدیم مامانش آتیش گرفته که قرار بود پلاک بگیری توی خونه مون نمیخری بعد هی میری براش طلا میخری
دیشب اومد دم خونمون انقد عصبی بود میخواست یه قول خودش باهام حرف بزنه آروم بشه
دیدم داره گریه میکنه میگه خسته شدم (مامانش خیلی اذیتمون کرد نمیخواست بهم برسیم)
اینم بگم که نامزدی ما توی تالار بود خرج شامو خانوادش ندادن خودش داد
وسیله هایی ام که خریده خودش خریده
لباسشویی یخچال تلویزیون همش خودش خریده یه هزار تومنی ندادن بهش
بعد دیدمش دیشب با اون حال عصبی شدم که چرا اینجوری رفتار میکنند زنگ زدم باباش گوشیمو گرفت قطع کرد
باباش دوبار بهم زنگ زد هر چی گقتم گوشیو جواب بدم نذاشت
صبح پاشدم دیدم باباش پیام داده بی احترامیتونو فراموش نمیکنم
نوشتم سلام چه بی احترامی کردم من؟
نوشته زنگ زدم جواب ندادید
گفتم خواستم زنگ بزنم با این حال اومده بیرون ما خوب بودیم اومد خونه خواستم ببینم چی شده
بعد دیدم زنگ زد گفت چیسده و اینا منم بهش گقتم
گفت قرار بوده پلاک بخره دستبند خریده
منم گفتم پس اندازه آوردم خونه نشون مامانم اینا بدم دیشب خواستم بهش برگردونم نگرفت خب چکار کنم من.
گقت آخه میخواد فرش بخره وسیله ها دیگه بخره لازم میشه گقتم هر وقت خواست میتونه بفروشه
توقع دارن فرش و مبلم خود نامزدم بخره
بنظرتون چیکار کنم