2777
2789
ای خداااا واقعا کیف کردم🤗توروخدا واسه منم دعا کن ازم خواستگاری کنه

انشاالله اگر خیره خیلی زود رقم بخوره ❤️‍

"کسی که بیش از حد فکر می کند، کسی است که بیش از حد هم عاشق می شود" و من این را احساس کردم 😍 وقتی جواب ریپلای رو نمیدم دلیلش اینه : 1) بی احترامی در کلام (افرادی که سلامت روان ندارند به دنبال بی احترامی به دیگرانند)، 2) خشم در کلام (امام علی (ع) : اوج سبک مغزی، خشونت است)، 3) مشهود بودن حسادت در گفتار (امام علی (ع) : آفرین بر حسادت، چه عدالت پیشه است، پیش از همه صاحب خود را می کشد)، 4) عدم درک درست از پاسخ من به استارتر (امام علی (ع) : از سخن گفتن با کسی که گفتارت را نمیفهمد بپرهیز که تو را به ستوه می آورد)، 5) برداشت من اینه که فرد به دنبال بحث و جنجاله (مارک تواین : هرگز با احمق ها بحث نکنید، آنها اول سطح شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند) و جمله آخر خطاب به کاربرانی که درباره کاربران دیگه تاپیک غیبت میزنن و کسانی که تو این تاپیک ها استارتر رو همراهی میکنن (امام علی (ع) : غیبت کردن آخرین تلاش افراد زبون و ناتوان است)

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ان شاالله خوشبخت بشیمنم ان شاالله خودش ازم خواستگاری میکنه توکل به خدا

فداتم همچنین 

هعییی اینا که همش خیالات خودمه🚶🏻‍♀️😂

ولی امیدوارم برا شما اتفاق بیفته واقعا 

من پسر عممه 

رفته بودیم مسافرت مشهد و شمال اون یکی پسر عمم آمده بود 

شوهرم خیلی نگاه میکرد اولش همش میخواست مناضایع کنه و...

منم محلش نمیزاشتم با اون یکی بگو بخند میکردم و... 

بعد از مشهد تو شمال شوهرم بهم گفت خودکار داری دادم بش بعد یه متن نوشت داد بهم 

منم قهر کردم رفتم اتاق صبحش رفتیم دریا هی بهم چشمک میزد 

بعدم گفت آب بیار رفتم آب آوردم دستم گرفت فشارداد 

آمدیم خونه بعد مسافرت هرروز میومدن خونمون یه روز صبح زود من داشتم حیاط جارو میکردم آیفون زدن عمم آمد خاستگاری 

و....

اون متولد۷۴من۷۹ سال ۹۳ازدواح😐


کجا دیده بودن شما رو؟خوشبخت باشید

ایشون اومده بودن شهرما شب قبلش از کاراومدنی دیده بود اومده بوده دنبالم اون شبم خیلی سرد بود هوا تاصبح وایساده بود توکوچه بعدا گفت ترسیدم برم هتل برای این خونه مهمون باشی دیگه نتونم پیدات کنم 

اگه چیزی ناخواسته ازطرف من اذیتتون کرد من معذرت می خوام

من مجردم 

ولی یه نفر ازم خواستگاری کرد به همینطور رمانتیک 

طبقه بالای کافه رو گرفته بود 

یه دست گل لواشکم خریده بود 

که وسطش حلقه بود 

پس خوبی بود ولی من در شرایط ازدواج نبودم 

امیدوارم قلبش خیلی نشکسته باشه 🥲

인생의 가장 소중한 자산을 위해 싸워라...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792