اولای عروسی یه مشکلاتی داشتیم با همسرم.. منم دلم میخواست بچه دار شم برگشت شوهرم بهم گفت تو میخوای جا پاتو سفت کنی به خاطر همون بچه میاری؟ تا ۶ ماه نزاشت اقدام کنیم.. بعد وقتایی که دعوا اینا میکردیم میگفت من بهت خیلی وقته میگم برو خودت پررویی نمیری و اینا ولی بعصی وقتا بعد دعوا میومد سمتم بغلم اینا میکرد... الانم ۶ کاهه اقدامم بچه دار نمیشیم خودشم پشیمونه میگه بی تجربگی کردم نمیزاشتم اقدام کنیم.. احساس میکنم اون حرفاش اثرات بد رو مغز و اعصابم گذاشته و وسواس فکری گرفتم که همش باعث استرسم شده و نمیزاره باردار شم...
پریشبم یه خورده بحثمون شد گفت آزادی پاشو برو خونه بابات... بعد دعوا بازم گفت بیا بغلم بغلم کرد
ممکنه این وسواس فکزی و استرسم اینا به خاطر این کارای شوهرم باشه؟