سلام عشقم
بله قبول دارم
وقتی غمی داریم حالا هر تعداد رفیق هم داشته باشیم اون ها مقطعی حواسمونو پرت میکنن اما امان از وقتی که تنها شیم
مخصوصا موقع خواب
قلب آدم یهو سنگین میشه
من تجربه ی مشابه خاله م رو داشتم با این تفاوت که من ازدواج نکرده بودم
پذیرش واقعا سخته در این شرایط
واقعا من خودم مردم و زنده شدم تا بتونیم دوباره کمی به حالت قبلی زندگیم بگردم
حالا بماند که اینا ازدواج کردن و قطعا پذیرشش برای خاله م سخته
من اون موقع دوستام همه جوره دورم بودن و تنهام نذاشتن، با این حال تا پامو میذاشتم توی اتاقم و تنها میشدم قلبم از جا کنده میشد
خاله م همیشه میگفت خداروشکر توی محل کار سیامک خانوم نیست (شوهرش کارمند شرکت نفته) وگرنه من خیلی حساسم
ولی شوهرش خارج از فضای محل کار، کارشو کرد!!!
در این حد خاله م روش حساس بود