اگه برگردم اون زمان تمیزترم بابام بره و تفنگ شکاری بخره!!!!
یه تفنگ خرید شد بلای اسمونی،خریده بودن برن مثلا شکار کنن
اولش داداشم خودشو داغون کرد من رفتم کمکش کنم انگشت شصت دستم شکست الان کج شده یکم!
بعد همون تفنگ رو بابام و دایم بردن تعمیرگاه درستش کنن تو راه تصادف کردن،
دایم همونجا فوت کرد و بابام داغون شد
اون تفنگ هم همونجا سر صحنه تصادف زمانی که بابام اینا کف خیابون افتاده بودن دزده شد و گم شد