خانواده شوهرم دعواشون شده و همه باهم درگیرن ب دلایلی
دیروز پسر خواهر شوهرم اومد خونمون و قراره چن روزی بمونه امروز( خواهرشوهرم بارداره و اصن حالش خوب نی)گوشیم ریست شد و شماره نداشتم شمارشو از بچش گرفتم و زنگ زدم بهش ج نداد بعدش زنگ زد ب گوشی پسرش پسرشم گفت زن دایی خاست باهات بحرفه اونم قاطی کرد ولم کنید حوصله ندارم و....پسرش بهش توپید و گوشی داد بهم فقط از خانوادش دردل میکرد و میگفت متنفرم ازشون و از بدی هاشون میگفت اقد حالش بد بود ب نفس افتادن افتاد و فقط از خانواده مینالید و گفت دیه خانواده ایی ندارم برن ب درک و اخرم صدای شوهرش درومد و اونم داشت گلایه میکرد و گفت بعدا زنگت میزنم و قطع کرد
بنظرتون بی احترامی این کاراش یا ن بزارم پای حال بدش