من یه مادر۲۴ ساله ام که دخترم ۳ سالشه
از خانواده ام خیلی دورم
از صبح تا شب فشار روانی زیادی رو بخاطر تنهایی تحمل میکنم و خیلی از اوقات گریه میکنم وشدیدا مهرطلب شدم.
همسرم اجازه سرکار رفتن بهم نمیده و دوستی ندارم
ازطرفی
همسرم صبح زود میره سرکار و حدود۸ شب میاد
وقتی میاد هم بیشتر با تلوزیون وگوشی وکمی هم بادخترمون سرگرمه وبعد میخوابه
نه حرفی نه محبتی نه کلام عاشقانه ای ....هیچ کلا خیلی سرد شده
من بارها وبارها بهش گفتم توروخدا با منم حرف بزن من بجز تو کسی رو ندارم و هربار بی فایده بوده و اگه منو بیرون برده باشه سریع بروم میاره من فلان شب بردمتون بیرون انقدر بهونه نیار
من بهش میگم مشکل من بیرون رفتن نیست تنهاییه ...
امشب هم باز سر این مسئله دعوا کردیم
توروخدا اگه مشکل ازمنه بگید